با چیزی که نمیدونی چیه نجنگ
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۹ ق.ظ
اینترنت رو زیرو رو کردم. نصفه شب از تختم دراومدم و رفتم با اینترنت گوشی هر چی کلید واژه تو ریپورت بود رو سرچ کردم. همۀ کلید واژهها جز اون اصلی که از همه بیشتر باعث وحشتم میشد ولی نتیجۀ جستجوی هر کدوم از کلید واژهها میرسید به همون اصلی. اینجور موقعها نمیشه دقیقاً گفت چه احساسی داری. میشه هزار جور حس مختلف رو تو کسری از ثانیهاش تجربه کنی. ولی یادمه یه وقت فکر کردم خیلی هم بد نیست. شاید یه خوبیهایی هم داشته باشه. البته که سریع پاک میشد و جاش رو به ترس، عصبانیت، یا ناامیدی میداد ولی اون چند ثانیهها سریع دنبال راه چاره میگشتم.تو یه سایتی یه خانومی از قول خودش و بنا بر تجربیات شخصیش نوشته بود که بهتره از این به بعد شیوۀ زندگی، اسباب و وسایل خونه و کلاً چیدمان زندگیمون رو بر این اساس بهینه کنیم. مثل حضور دستگیرهها در جای جای خونه از دستشویی و حمام گرفته تا هال و پذیرایی. ایجاد امنیت برای طبقهبندی کابینتها و قرار دادن اشیای تیز و شیشهای و شکستنیهایی که باید جابجا بشوند تو جاهایی که بیشترین، راحتترین و امنترین دسترسی رو بهشون داشته باشیم و کلی توصیۀ محدودکنندۀ دیگر که نشون میدادن چیزی باید تو زندگیم تغییر کنه. با خودم گفتم عمراً و با ردی از انکار شیون و زاری راه انداختم.بالشتک طبی آبی رنگ رو همین یه ماه پیش سفارش دادم. درست نمیدونم تا قبل از داشتنش چطوری زندگی میکردم ولی بالاخره وقتی تسلیم شدن رو یاد گرفتم و گفتم برام بیارنش تونستم درست بخوابم و به خاطر بدخوابیدن کل روز الکی خلق خودمو تنگ نکنم. برگشتم سرکار و یاد گرفتم تو خیابون، محل کار یا خونۀ دوست و آشنا بدون خجالت از کنار دیوار یا کنار نردۀ پلهها راه برم. فهمیدم باید یاد بگیرم چطور با احتیاط و هشیاری و احساس احترام نسبت به خودم بشینم، راه برم، بخوابم، و به کار و زندگیم برسم و تمام ملحقات و ملزمات چنین احتیاطهایی که باید وارد زندگیم کنم رو بشناسم. حذف چیپس و پفک که از اولش هم کاری نداشت.تازه اینا فقط تغییرهای صوری هستن تغییرهای معنایی و ساختاری و بنیادین از این هم جذابتر اتفاق افتادن.پ ن: اینا هم از اسباب جدید خونه هستن. سنگ نمک هدیۀ دوستیه که فکر میکنه باید زندگی منو پر از انرژی مثبت کنه و اعتقاد داره سنگ نمک انرژیای منفی رو از آدما دور میکنه. درست یا صحیحش پای خودش چیزی که من از سنگ میگیرم انرژی فوق العادۀ عشقیه که از پذیرش شیوۀ جدید زندگیم نصیبم شده.
اون حافظتون الان توش هس؟ (فوضولیم ما)